- غرج الشار (غَ جُشْ شا)
غرجستان. اصطخری در باب غور گوید: ’اما غور دار کفر است و سبب اینکه آن را ذکر کردیم آن است که مسلمانانی در آنجا هستند و آنجا عبارت از کوههای آبادی است که دارای چشمه ها و باغها و رودخانه هاست و در اطراف غور عمل هرات قرار گرفته از آنجا به سوی فره و از فره به بلدی داور و از بلدی داور به رباط کروان و از رباط کروان به غرج الشار و از آنجا به هرات. (تاریخ سیستان ص 359 حاشیۀ 1). مقدسی در کتاب احسن التقاسیم غرج شار را یکی از شهرهای خراسان شمارد و گوید: این است اصول زبانهای خراسان، و سایر شهرهای خراسان تابع اینها و مشتق از اینهاست و بدین زبانها بازمی گرددچنانکه طوس و نسا قریب به نیشابوری... و زبان غرج شار بین هروی و مروی... است. (احسن التقاسیم از سبک شناسی ج 1 ص 245). یاقوت در کلمه غرشستان به نقل از بشاری گوید: غرشستان همان غرج الشار است و غرج عبارت از کوهها، و شار عبارت از ملک است. و تفسیر آن جبال الملک می باشد. غرچه. غراچه. غرش. رجوع به غرجستان شود
